سفارش تبلیغ
صبا ویژن























یا من لا حبیب الا هو

 

فکر نمی کردم هیچ وقت از این مطالب رو وبم بذارم!

ولی پرم از خستگی هایی که بعید میدونم رفع بشه!

من خسته بودم ! ولی کسی این خستگی ها رو ندید !

من از حرف های قدمی لبریز بودم اما کسی نشنید!

 

من آشنا بودم اما من رو غریبه میشناختند!

وشاید من همان غریبه ای هستم که به خیال خود آشنا بودم!

من پر هستم از خستگی هایی که دیگر راه بغض را هم در گلوییم بسته!

گفتم مرا دریابید ولی همه این حرف مرا هم به سخره گرفتند.

 

 


نوشته شده در شنبه 89/3/22ساعت 12:30 عصر توسط BLACK & White نظرات ( ) | |

 

بعضی وقتا که با خودم فکر می کنم میگم ای کاش خدا رو میشد دید. اما یه ذره

که با خودم کلنجار میرم میبینم که اگر خدا دیده می شد دیگه خدا نبود خدا

چون تو ی ناپیدایی از چشم ما حواسش به بنده هاش است خداست یا بهتره

بگم خدا، خداست چون خدا رو نباید با این چشم خاکی دید بلکه باید با دل

آسمونی که خدا بهش داده نگاه کرد.

این طوری نیست ؟

 


نوشته شده در پنج شنبه 89/3/20ساعت 12:26 عصر توسط BLACK & White نظرات ( ) | |

میم . الف .دال . ر

خیلی وقت که نوشتن این کلمه رو بلدم .

میشه گفت از زمانی که اولین سر مشق ها ی کلاس اولم رو با صاحب این لقب شروع کردم .

اون موقع توی اولین کتاب درسیم برای تمرین می نوشتیم : مادر مهربان است . من مادر را دوست دارم !

اما حالا خیلی از اون روز ها میگذره !

ومن موندم و معنی هممون کلمه ی دو بخشی !

همون کلمه ای که با هاش جمله درست میکردیم و می نوشتیم : مادر یعنی محبت.

موندم چه جوری اولین کلمه ای رو که نوشتنش رو یاد گرفتم معنی کنم !، توضیح بدم !آره !نمیشه این دنیایی، مادر رو که

از جنس این دنیا نیست رو توضیح بدیم !

پس تنها چیزی که میتونم بگم و یا بنویسم  اینه که :

         مادر روزت مبارک

و این سری نه برای سیاه کردن خط های کتاب اول دبستان بلکه از اعماق وجود و نیاز میگم : من مادر را دوست دارم !

                                                             تقدیم به تمام مادر ها


نوشته شده در پنج شنبه 89/3/13ساعت 12:25 عصر توسط BLACK & White نظرات ( ) | |

به این نتیجه رسیدم که آدم به خیلی از آدم ها که دوسشون داره، باید بگه :

                                                                                            خداحافظ

بی حرف اضافه چون شاید این دوست داشتن تبدیل به نفرت بشه.

که من این رو دوست ندارم

پس خیلی راحت به اونایی که دوستانم هستند و دوستشان دارم بی هیچ تکلفی اگه لازم باشه محکم میگم :

                                                        خداحافظ 


نوشته شده در چهارشنبه 89/3/12ساعت 12:27 عصر توسط BLACK & White نظرات ( ) | |

خنده اجباری

تا حالا به صورت عروسکی خیره نگاه کردی ؟

همیشه عروسک ها خنده هایی از جنس نخ رو صورتشون دارن!

اما با این حال همیشه دوتا چشم مشکی پر از اندوه هم دارند!

کدوم رو باید باور کرد؟

اون خنده ی اجباری یا چشم ها ی پر از سیاهی و غم؟

اینه دنیا ی جبر !

جبر و اجباری که عروسک ها پارچه ای روهم شامل میشه !

چه برسه به آدمای این دنیا !



نوشته شده در شنبه 89/3/8ساعت 11:30 صبح توسط BLACK & White نظرات ( ) | |

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت