یا من لا حبیب الا هو
هیچ وقت فکر نمیکردم که سیاهه و پارچه هایی که حسین سرخ یا یا زهرا ی طلایی روش نقش بستن این قدر چشمم رو چراغونی کنه!و در عرض 1ثانیه بفهمم که چه غربت سنگینی رو قلبم تحمل میکرده. و همه ی این ها به لطف این بود که مهمون شهر رسول الله بودم!شهری که حالا اما از رسول الله، اهالیش فقط یه اسم نگه داشتن وحرم واگه دنبال اهل بیتش بگردیم یا مشرک میشیم یا نصیبمون فقط یه دیوار آهنی میشه که شده حصاری که ما رو از اون ها دور کنه . شرایط که برا ما ها داغون ترم بود که حتی نتونستیم به همون حصار هم برسیم! تو مدینه خیلی پر بود از غربت! حال و هوا خیلی گرفته بود. مث این که خدا هم دلش برا مون سوخت که قسمتمون کرد بریم یه جای بی غربت تو شهر غربت! [کل مدینه به جز مسجد نبی و اون اطراف، خشک و بی روحه به طور عجیبی] اما.......... اون جایی که ما رفتیم تیکه جدا بافته بودانگاری! سر سبز ،آب و هوا میزون.و مهم تر از همه بی غربت. محله شیعیان و به طور دقیق تر مسجد شیعیان! میپرم از خیلی چیز ها وقت نماز شد. خیالت تخت بود که مهری هست ، قنوتی هست، تشهد و سلامی هست که تو بشنوی........ فدای رسول الله اما وقتی تو مسجد نبی چشم میچرخوندی یا سقف ها و راهرو های مرمری می دیدی یا نهایت کتابخونه های پر از کلام الله. من روحانیت پیدا نکردم(صرفا نظر و احساس خودم رو گفتم) اما اون جا چنان این پارچه ها رنگی و سیاهه هایی که منقش به اسامی ائمه بود، همه جا رو پر کرده بود که روحت رو تازه میکرد و احساس غربت رو تقلیل! خیلی باصفا بود! قسمت همه انشاالله مکه و مدینه +محله و مسجد شیعیان(برای کاهش غربت زدگی) اون جا بود که دیدم چقدر راحت از کنار این خیلی از نعمت هامون رد میشیم! همین عشق به ائمه، ابرازش، دیدن سیاهه ها و........... .به لطف مملکتمون یا علی تا به حال آیا از سر این که وقت در حال اتلافت رو تلف کنی برای سرگرمی هم که شده چشم دوختی به اسکناس های قدیمی که آماده کردی زودی بدی دست راننده تاکسی؟ دنیا ایه برا خودش! یه سری شون تبریک یه عیدی ، ولادتی چیزی از طرف یه زیدی به یه زید دیگس! یه سری ها حکم دفترچه خاطره رو داره!ملتفتید که؟ یه سری ها دفتر حساب کتابه خلاصه شکایت نامه شماره 1234567 شاکی : مـــــــــــــــــــن متشاکی : مــــــــــــــــــــــن متن شکایت : اینجانب من، از مـــــــــــــن, تنبل بیحال بیخودیه بی ذوق دور افتاده از فضای وب بی خبر از همه جای خوابالویه ........ ....... .......... ......... بِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوق شکایتی مبتنی بر این صفات درخشان دارم و خواستار این هستم که این من بی خودی را به قرنطینه ای در لا به لای کتاب های میکرو طبقه بندی شده انتشارات خراب شده ای انتقال داده تا با تک تک تست های از کار افتاده اش خاک بخورد!و در بهایت به تاریخ بپیوندد! پایان خودم هم از جای دیگر یاد گرفتم. میخواید رفقا دعاتون زمین نخوره؟ میخواید نمازتون توی این ماه رمضونیه قبول بشه ؟ میخواید گناهاتون بخشیده بشه؟ روایت رو تعریف میکنم. جبرءیل خطاب کرد به رسول خدا، ای احمد اگر کسی این دعا را در شب های ماه رمضان آن هم قبل از این که افطار بکند این دعا را بخواند، ثمره اش این است که : خدا داعایش را مستجاب میکند روزه و نمازش را قبول میکند و تمام گناهانش را می بخشد اعمالش میره بالا با اعمال پیامران و صدیقین (به دیگران هم بگید این روایت رو که) دعای مد نظر ابتدای دعای عهد است تا آخر <<و رب ظل والحرور >> و آخرش هم سه بار روی پاتون بزنید و بگید : العجل العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان. پ.ن: انشا الله یه آپ خاص سر فرصت خواهم داشت ،مختص مکشوف های عزیز . یا علی
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |