سفارش تبلیغ
صبا ویژن























یا من لا حبیب الا هو

 

پر از حرفم ولی خالی از احساس!

اما به هر قیمتی شده این نوشته رو آپ میکنم

چند روز پیش همون طور که گفته بودم اسباب کشی داشتیم خداییش خیــــــــــــلی سخت بود

ولی......

من اون روز فهمیدم آدم به کی میگن.

ساعت5 :8 قرار بود خاور بیاد و به موقع هم اومد .

خواستم بگم کارگر ها اما نه نمیتونم به خودم این اجازه رو بگم که اونا رو کارگر بخونم! مخصوصا

یکی از اون ها 

خیلی سریع و باور نکردنی کار میکردن!

کار ما آخر با 3 بار خاور لب به لب پر راه افتاد.

نکته ای که میخواستم بگم این بود که اونی که به من یه خرده فهموند آدم کیه

کسی بود که سری اول که خاور پر شد وقتی دستمالی رو که دور سرش بسته بود باز کر و چلوند

یه عالمه از آسفالت زیر پاش خیس بود اما حتی نفسش هم تند نشده بود

از اون جا فهمیدم که آدم به کی میگن کسی که تو هر سری آب خوردنش که کم هم نبود ذکر یا زهرا از دهنش

نمی افتاد.

از اون جا فهمیدم که وقتی به صورتشون نگاه میکردی خیس از عرق بودن و من خیس از شرمندگی!

بگذریم از این حرفها!

درد دل من رو خیلی ها خوندن اما....

درد دل من هنوز هم هست . اما باز هم کسی آن را ندید و نشنید!

چرا؟

راستی آهنگ جدیدم رو خیلی دوست دارم!

علاوه بر اون تا یه حدی حرف دل منم هست!

مخاطب هم داره!!!!

خیلی خستم!پس فعلا همه تون رو به خدایی که دارم میسپرم!

فعلا


نوشته شده در دوشنبه 89/3/31ساعت 2:7 صبح توسط BLACK & White نظرات ( ) | |

قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت